سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 

 

 

حکومت اسلامی

 

آقای محصصی (چهارشنبه 2/12/1385 - 3:11 ع ) فرموده اند:

باسلام به شما دوست گرامی

در مورد دلایل قرآنی که برای حکومت و فرمانروایی انبیا و پیامبران بیان داشتید بزودی نظرات و نیز سوالات خود را مطرح خواهم نمود.

در مورد  بیعت که احتمالا آن را در وبلاگ یکی از دوستان مطرح کردم و شما ملاحظه کردید بدون شک از ابزارهای تعیین حاکم توسط مردم در زمان های گذشته است در حقیقت بیعت نقش همان اخذ رای را ایفا میکند و مسلما در نظام های دموکراسی از این سیستم برای تعیین حاکم استفاده میشود

در نظام تئوکراسی (خداسالاری)و نیز نظام اولیگارشی(گروه سالاری) بیعت هیچ نقشی ندارد همانطور که در قرون وسطا و یا در حکومتهای پادشاهی غیر مشروطه و سایر حکومتهای استبدادی .مردم هیچ نقشی در انتخاب حاکم ندارنداما اسلام و حکومت پیامبر اسلام اینگونه نبودو نقش مردم کاملا برجسته و مشخص بود .

به گواهی تاریخ مردم مدینه دو بار با حضرت محمد بیعت کردند

باراول برای انجام داوری و حکمیت(نه حکومت)بین دو قبیله اوس و خزرج که دشمنی و کشتار به مدت طولانی در میانشان جریان داشت و با داوری ایشان این کشتار به پایان رسید

باردوم بعد از مرگ عبدا...ابن ابی حاکم مدینه که این دوقبیله بزرگ(اوس و خزرج) و چند قبیله کوچکتر مدینه با ایشان برای پذیرفتن حکومت مدینه بیعت نمودند و این بیعت چیزی جز انتخاب مردم نبود و ایشان هرگز بعد از مرگ حاکم پیشین مدینه ادعای حکومت ننمود و موفق باشید بلکه شخصیت کاریزمای ایشان به گونهایی بود که دیگران را یارای ادعا نبود. 

یاهو

 پاسخ:

به نام خدا

جناب آقای محصصی ضمن سلام و تشکر از پاسختان لازم است در رویداد تاریخی بیعت تحقیقی داشته باشیم تا ماهیت آن و نسبت آن با موضوع بحث یعنی دموکراسی مشخص شود. ما نمی توانیم با میل خود چیزی را معنا کنیم و برداشت خود را بر آن منطبق نماییم بلکه باید حقیقت آن را دریابیم تا دچار خلط مبحث و مغالطه نشویم.

اولاً بیعت از نظر اصطلاحی با مفهوم دموکراسی که منشأ حاکمیت را مشارکت مردم می داند کاملاً متفاوت است. ابن خلدون مى گوید: "بیعت، پیمان بستن براى فرمان برى و اطاعت است. بیعت کننده با امیر خویش پیمان مى بندد که در امور مربوط به خود و مسلمانان، تسلیم نظر وى باشد و در هیچ چیز از امور مزبور با او به ستیز برنخیزد و تکالیفى که برعهده وى مى گذارد و وى را به انجام دادن آن مکلّف مى سازد اطاعت کند، خواه آن تکالیف موافق میل او باشد یا مخالف آن" (مقدمه ابن خلدون، ج 1، ص 400)

پس بیعت امیر و حاکم را تعیین نمی کند بلکه بیعت کننده را ملزم به اطاعت از امیر فعلی و تعیین شده می کند.

موارد بیعت هاى پیامبر (صلى الله علیه وآله)

پیامبر اکرم (صلى الله علیه وآله) با اصحابش در موارد متعددى بیعت نمودند که به طور خلاصه به آنها اشاره مى کنیم:

1ـ بیعت عقبه اولى که در سال دوازدهم بعثت پیامبر (صلى الله علیه وآله) یعنی قبل از هجرت به مدینه واقع شد و در آن دوازده نفر از اهل مدینه، (دو نفر از قبیله اوس و ده نفر از قبیله خزرج) با پیامبر (صلى الله علیه وآله) بیعت کردند و مضمون آن التزام به عمل کردن به تعالیم دین بوده است (سیره ابن هشام، ج 1، ص 73; سیره حلبى، ج 2، ص 9).

2ـ بیعت عقبه دوم که در سال سیزدهم بعثت صورت گرفت و زمینه ساز هجرت پیامبر (صلى الله علیه وآله) به مدینه شد. این بیعت در موسم حجّ با 72 مرد و دو زن صورت گرفت. یکی از ایشان درباره مفاد بیعت مى گوید: "ما با رسول خدا (صلى الله علیه وآله) بیعت کردیم در امر جنگ که به سخنان او گوش داده و از وى در سختى و آسایش حمایت کنیم".

3ـ بیعت هنگام حرکت به سوى بدر: امام موسى بن جعفر (علیهما السلام) از پدرش نقل مى کند: "هنگامى که پیامبر (صلى الله علیه وآله) به مدینه هجرت نمود، و وقت آن شد که به سوى بدر حرکت کند، مردم را به بیعت با خود دعوت نمود. مردم نیز دعوت او را پذیرفتند و بر سمع و طاعت با او بیعت کردند".

4ـ بیعت رضوان یا بیعت شجره: پیامبر (صلى الله علیه وآله) در سال هشتم هجرت با 1500 نفر از مهاجران و انصار، به قصد اداى حجّ یا عمره به طرف مکه حرکت کردند. هنگامى که به «حدیبیه» رسیدند لشکر دشمن از حرکت آنان به سوى مکه جلوگیرى کرد. پس از مشاجراتی قرار بر این شد که پیامبر (صلى الله علیه وآله) با اصحابش سال آینده براى اعمال حجّ به مکه وارد شوند. در این موقع بود که آن حضرت با اصحابش در زیر درختى بیعت کردند. قرآن نیز به آن اشاره کرده مى فرماید: "  لَقَدْ رَضِیَ اللهُ عَنِ الْمُؤْمِنِینَ إِذْ یُبایِعُونَکَ تَحْتَ
الشَّجَرَةِ" (فتح 18) و مضمون این بیعت این بود که با مشرکان بجنگند و فرار نکنند.

5ـ بیعت فتح: بعد از فتح مکه رسول خدا (صلى الله علیه وآله) بر کوه صفا نشست و مردم دور او جمع شده و با او بیعت کردند که بر اسلام پابرجا بوده و به دستورهایش گوش فرا دهند و از وى تا سر حد توان اطاعت کنند.

6ـ بیعت زنان: در جریان فتح مکه بعد از آن که مردان با حضرت بیعت کردند پیامبر (صلى الله علیه وآله) دستور داد که ظرفى از آب آماده کردند. حضرت دست خود را در آب فرو برد و خارج کرد; آن گاه فرمود: شما زنان دستانتان را داخل این آب کنید. آیه شریفه به مضمون آن چنین اشاره مى کند: "  یا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِذا جاءَکَ الْمُؤْمِناتُ یُبایِعْنَکَ عَلى أَنْ لا یُشْرِکْنَ بِاللهِ شَیْئاً وَ لا یَسْرِقْنَ وَ لا یَزْنِینَ وَ لا یَقْتُلْنَ أَوْلادَهُنَّ وَ لا یَأْتِینَ بِبُهْتان یَفْتَرِینَهُ بَیْنَ أَیْدِیهِنَّ وَ أَرْجُلِهِنَّ وَ لا یَعْصِینَکَ فِی مَعْرُوف فَبایِعْهُنَّ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُنَّ اللهَ إِنَّ اللهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ" (ممتحنه 12). اى پیامبر! چون زنان مؤمن آیند که با تو بر ایمان بیعت کنند، که دیگر هرگز به خدا شرک نورزند و سرقت و زناکارى نکنند، اولاد خود را به قتل نرسانند، و بر کسى افترا و بهتان میان دستوپاى خود نبندند و با تو در هیچ امر معروفى مخالفت نکنند، بدین شرایط با آنها بیعت کن و بر آنان از خدا آمرزش و غفران طلب، که خدا بسیار آمرزنده و مهربان است". مضمون ابن بیعت نیز همان است که در آیه آمده است.

7ـ بیعت غدیر: پیامبر (صلى الله علیه وآله) در روز غدیرخم خطبه اى ایراد کرد و در آن، مقام و منصب على بن ابى طالب (علیه السلام) را براى خلافت و امامت ابلاغ نمود; آن گاه فرمود: "آگاه باشید! بعد از پای خطبه ام شما را دعوت مى کنم که با على دست داده و بر اقرار به امامت او بیعت نمایید" (احتجاج، ج1، ص155 و چاپ نجف ص80).

روشن است که هیچ یک از موارد بیعت، بیعت بر تعیین نبی، رسول، امام، ولی و حاکم نبوده است. و با دقت نیز پى مى بریم که آن موارد همگى از لوازم ایمان و تصدیق به نبوت پیامبر اسلام (صلى الله علیه وآله) و اقرار به حاکمیت او جانشین او است. زیرا حاکمیت از طرف خداوند تعیین شده است. به این نقل توجه کنید:

ابن هشام نقل مى کند: «بنى عامر بن صعصعه خدمت رسول خدا (صلى الله علیه وآله) رسیدند. حضرت آنان را به خداوند متعال دعوت نمود و دین خود را بر آنان عرضه کرد. شخصى از آنان به نام «بحیرة بن فراس» به رسول خدا (صلى الله علیه وآله) عرض کرد: اگر ما با تو بر اسلام بیعت کنیم، آن گاه تو بر دشمنانت غلبه کردى، آیا ما بعد از تو حقّى در امر خلافت داریم؟ حضرت فرمود: امر امامت و خلافت و جانشینى من به دست خداست و هر جا که صلاح بداند قرار مى دهد. او در جواب پیامبر (صلى الله علیه وآله) عرض کرد: آیا ما گلوهاى خود را هدف تیر و نیزه ها قرار دهیم تا شما به پیروزى برسى، ولى در خلافت و جانشینى تو سهمى نداشته باشیم؟ ما این چنین دینى را نمى پذیریم" ( تاریخ طبرى، ج 2، ص 84; سیره ابن هشام، ج 2، ص 32; سیره حلبى، ج 2، ص 3 و...).

برای مطالعه بیشتر به آدرس زیر مراجعه قرمایید:

http://www.hadj.ir/fa/default.php?part=library&subject=aqaed&subject2=001&id=f

(شیعه شناسی و پاسخ به شبهات 1  علی اصغر رضوانی ص 59 و 439)

 پس هرگز نمی توان گفت که بیعت از ابزارهای تعیین حاکم توسط مردم در زمان های گذشته است و بیعت نقش اخذ رای را ایفا میکند.

 





  • کلمات کلیدی :

  • ::: سه شنبه 85/12/8 ::: ساعت 4:17 عصر :::   توسط شهرمجازی قرآن کریم 
    نظرات شما: نظر